جدول جو
جدول جو

معنی لعل رمانی - جستجوی لغت در جدول جو

لعل رمانی
لعل سرخ رنگ به رنگ دانۀ انار، برای مثال خم شکن نمی داند این قدر که صوفی را / جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی (حافظ - ۹۴۴)
تصویری از لعل رمانی
تصویر لعل رمانی
فرهنگ فارسی عمید
لعل رمانی
(لَ لِ رُمْ ما)
از انواع لعل به رنگ ناردانه:
زمرد دیدۀ افعی چگونه می بپالاید
عقیق و لعل رمانی چرااصل از حجر دارد.
ناصرخسرو.
محتسب نمی داند این قدر که صوفی را
جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی.
حافظ.
ز چشمم لعل رمانی چو می بینند میخندند
ز رویم راز پنهانی چو می بینند میخوانند.
حافظ
لغت نامه دهخدا
لعل رمانی
لال دانه اناری
تصویری از لعل رمانی
تصویر لعل رمانی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لعل روان
تصویر لعل روان
لعل مذاب، لعل تر، کنایه از شراب انگوری
فرهنگ فارسی عمید
(عَ یِ رُمْ ما)
ابن عیسی بن علی بن عبدالله رمانی اخشیدی وراق، مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی و لغوی و متکلم و فقیه و اصولی و مفسر و منجم و منطقی بود. اصل او از سرمن رأی (سامراه) است و در سال 296 هجری قمری در بغداد متولد شد، معجم الادباء و مفتاح السعاده سال تولد او را 276 هجری قمری ذکر کرده اند، وی نزد ابن السراج و ابن درید و زجاج تحصیل کرد. و دریازدهم جمادی الاولای سال 384 هجری قمری در بغداد درگذشت. او راست: 1- الاشتقاق. 2- الجامعالکبیر فی التفسیر. 3- شرح الصفات. 4- المبتدا در نحو. 5- معانی الحروف. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذذیل نیز اشاره کرده است: عیون التواریخ شاکر ج 12 ص 233. الوافی صفدی ج 12 ص 133. فهرس المؤلفین بالظاهریه. طبقات النحاه و اللغویین ابن شهبه ص 436. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 63. معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 73. المنتظم ابن جوزی ج 7 ص 176. تذکرهالحفاظ ذهبی ج 3 ص 182. نزههالالبای انباری ص 389. میزان الاعتدال ذهبی ج 2 ص 235. النجوم الزاهرۀ ابن تعزی بردی ج 4 ص 168. انباءالرواه قفطی ج 2 ص 294. البدایۀ ابن کثیر ج 10 ص 314. الکامل ابن اثیر ج 9 ص 36. طبقات المفسرین سیوطی ص 24. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 248. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 109. بغیهالوعاه سیوطی ص 344. مرآهالجنان یافعی ج 2 ص 420. المختصرفی اخبارالبشر ابوالفداء ج 2 ص 136. مختصر دول الاسلام ج 1 ص 182. مفتاح السعادۀ طاش کبری ج 1 ص 142. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 683. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 111 و سایرصفحات. روضات الجنات خوانساری ص 480. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 268 و سایر صفحات. مقدمه توجیه اعراب ابیات ملغزه الاعراب، از سعید افغانی. فهرس المخطوطات المصورۀ سید ج 1 ص 49. و نیز رجوع به ابوالحسن رمانی شود
لغت نامه دهخدا
(لَ لِ رَ)
کنایه از شراب لعلی انگوری باشد. (برهان). کنایه از شراب سرخ است. (آنندراج) :
لعل روان ز جام زر نوش و غم فلک مخور
زین فلک زمرّدین بهر چه مار میخوری.
خواجه سلمان (از آنندراج).
، کنایه است از اشک خونین:
گر چو چنگم در بر آیی زلف در دامن کشان
از مژه یک دامنت لعل روان خواهم فشاند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(پَ رَ)
که چون لعل نماید و به نظر آید:
آن خزف گوهران لعل نمای
همه رفتند و کس نماند بجای.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نوعی از ماهی است که استخوانش سرخ باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لعل ماهی
تصویر لعل ماهی
لالماهی از ماهیان یکی از گونه های ماهی که استخوانش سرخ رنگ است
فرهنگ لغت هوشیار